میان شلوغی و ازدحام همیشگی خیابان جمهوری، کنار ساختمان پرماجرای علاءالدین، ساختمان سالخورده‌ای خودنمایی می‌کند که ۸۷ سال پیش با دستان پر مهر زنی خوش فکر بنا شد.

«نجم‌السلطنه»در خانواده‌ای وابسته به سلسله «قاجاریه» و در میان ثروت و امتیازات فراوان متولد شد. اما مرور زندگی او نشان می‌دهد این موقعیت خانوادگی و مالی او را از مصائب و ناملایمات روزگار دور نکرد.

مادر نجم السلطنه، حاجیه هماخانم دختر بهمن میرزا بهاءالدوله یکی از پسران فتحعلی شاه قاجار بود. حاجیه هماخانم زنی متدین بود. به همین دلیل مسجدی در گذر وزیر دفتر به نام مسجد شاهزاده خانم احداث و وقف کرد. فیروز میرزا و حاجیه هماخانم سه دختر و یک پسر داشتند. یکی از دختران به نام ماه سیما در جوانی درگذشت. نجم السلطنه، دختر ارشد و دیگری سرورالسلطنه بود که با مظفرالدین میرزا (ولیعهد) ازدواج کرد و به حضرت علیا ملقب شد، کوچک ترین فرزند عبدالحسین میرزا بود که بعدتر لقب پدر (فرمانفرما) را گرفت.

نجم السلطنه و برادرش عبدالحسین میرزا (فرمانفرما)

نجم السلطنه و برادرش عبدالحسین میرزا (فرمانفرما)

نجم السلطنه در طول زندگی پرتلاطم خود سه بار ازدواج کرد که هربار زندگی مشترک با فوت همسر پایان پذیرفت.

او باصلاحدید پدرش به عقد مردی سالخورده و دارای چند همسر و فرزند درآمد. تجربه تلخی که ۲بار دیگر نیز تکرار شدبار اول در سن ۱۶ سالگی با «وکیل الملک کرمانی» ازدواج کرد؛ حاصل آن دو دختر به نام‌های «عشرت الدوله» و «شوکت الدوله» بود. مدتی بعد از فوت همسر اول، او با «وزیر دفتر آشتیانی» ازدواج کرد. حاصل این ازدواج «محمد مصدق السلطنه» یا همان دکتر محمد مصدق و دختری به نام «آمنه دفترالملوک» بود. این زندگی مشترک نیز با فوت وزیر دفترآشتیانی پایان یافت و نجم السلطنه سرپرستی فرزندانش را بر عهده گرفت، اما بعد از گذشت مدتی با میرزا فضل الله خان وکیل الملک تبریزی که به نام «میرزا فضل الله خان دیبا» نیز شناخته می‌شد، ازدواج کرد و پسری به نام «ابوالحسن دیبا» به دنیا آورد.

دکتر محمد مصدق

دکتر محمد مصدق

وی هر ۳بار با داشتن فرزندان خردسال بیوه و برای اداره زندگی و اموال خود با مشکلات بسیاری روبه‌رو شد. از طرف دیگر، حوادث سیاسی مانند «انقلاب مشروطه» و به‌ویژه تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، وضعیت خانواده او را متزلزل کرد.

بعد از تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی، به دلیل اینکه طبق قانون همه مردم باید برای خود نام خانوادگی انتخاب می‌کردند، نجم السلطنه نام خود را به «ملک تاج فیروز» تغییر داد.

در کتاب "زنانی که زیر مقنعه کلاهداری می‌کردند" به قلم «منصوره اتحادیه» آمده است که «او زندگی ساده و بی آلایشی داشت و تجمل به خود راه نمی‌داد»

اما نجم‌السلطنه که حالا زنی کهنسال بود، به جای گوشه‌نشینی به امور خیریه و فعالیت‌های نیکوکارانه مشغول شد. او که صاحب املاک زیادی بود، در سال ۱۳۰۵ تصمیم به ساخت مریضخانه‌ای برای درمان فقرا گرفت. بنابراین باغی را که در ضلع غربی خیابان یوسف‌آباد(حافظ کنونی) از شوهر سومش «میرزا فضل‌الله‌ خان‌دیبا» به او رسیده بود، برای این کار در نظر گرفت.

دکتر مصدق و ابوالحسن دیبا

دکتر مصدق و ابوالحسن دیبا

او در سال ۱۳۰۷ بیمارستان نجمیه را در قسمت غربی زمین‌های میرزا فضل الله خان دیبا بنا نهاد و برای مخارج این بیمارستان درآمد چندین ملک خود را اختصاص داد.

او با وجود کهولت سن در خانه کوچکی در باغ زندگی می‌کرد و شخصا به امور ساختمان رسیدگی می‌کرد. و تا زمانی که خود زنده بود نظارت بر امور آن را برعهده داشت.

نجم‌السلطنه این باغ را با نام «مریضخانه نجمیه» برای تمامی بیماران مملکت وقف ونیمی از تخت‌های بیمارستان را وقف بیماران مستمند کرد.

ورودی بیمارستان نجمیه

طبق همین سند، املاکی را در داخل و خارج شهر برای مصارف این مرکز و بیمارانش ضمیمه کرد.

نجم السلطنه حق نظارت را به دختران خود و تولیت آن را به پسرانش دکتر محمد مصدق و سپس ابوالحسن دیبا سپرده‌ بود.

احتمالا به دلیل سن، تربیت و موقعیت خانوادگی آماده پذیرفتن همه جوانب تحولات مربوط به زنان نبود، اما وقفنامه و حق نظارتی که به دخترانش واگذار کرد، خارج از عرف زمانه بود. این امر نشانه ذهنیت باز و شهامت اوست.

نجم‌السلطنه با نگاه مترقیانه‌اش، وی مسئولیت نظارت بر مریضخانه نجمیه را به دخترانش واگذار کرد و این مسئولیت ابتدا به «زرین تاج خانم حاجیه شوکت‌الدوله»، بعد از او به «ملوک خانم عشرت‌الدوله» و پس از او به «آمنه خانم قمرالملوک» رسید.

بیمارستان نجمیه

بیمارستان نجمیه

تاریخ از او به عنوان زنی فعال، خوش فکر، قوی و همگام با جریان روز نام برده است. او در سال ۱۳۱۱ شمسی – شش سال پس از آغاز سلطنت رضاشاه- در گذشت.

اما مریضخانه نجمیه پایدار و فعال باقی ماند تا اینکه به گفته منصوره اتحادیه در زمان نخست وزیری دکتر مصدق در سال ۱۳۳۲ یکی از هواداران او به نام «‌محمدحسن شمشیری» که در بازار تهران صاحب رستوران و چلوکبابی معروفی بود، بخش جدیدی به این مریضخانه اضافه کرد و سپس از محل فروش بعضی از موقوفه‌های بیمارستان و کمک‌های این خیر به همراه پسر دیگر نجم‌السلطنه، ساختمانی بزرگ با تجهیزات جدید در کنار ساختمان قدیمی بیمارستان تأسیس شد. نقشه ساختمان جدید بیمارستان تهیه و با حمایت مالی حاجی شمشیری اجرا و ساخته شد. شمشیری پس از ساخت این بیمارستان، آن را وقف کرد و تولیت آن را نیز به دکتر مصدق سپرد.

در دفتر کوچکی در ضلعی که شمشیری آن را ساخت، روی یک پلاک مسی سیاه جمله‌ای نوشته شده بود که نجم السلطنه همیشه آن را بر زبان می‌راند:

«هرکسی آن درود عاقبت کار، که کشت»

محمد حسن شمشیری

محمد حسن شمشیری

ولین مدیر این بیمارستان دکتر یوسف میر بود. او اهل ایروان بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی برای تحصیل طب به لوزان سوئیس رفت. در لوزان به تشویق یکی از دانشجویان ایرانی خود به ایران آمد و مدتی پس از آن برای مدیریت این بیمارستان انتخاب شد. او با فخرآفاق نوه نجم السلطنه ازدواج کرد.

بیمارستان نجمیه

بیمارستان نجمیه


بیمارستان یادشده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۴۹۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده و همچنین در فهرست موقوفات سازمان اوقاف و امور خیریه کشور قرار دارد.

بیمارستان نجمیه امروز کاربردی آموزشی-درمانی دارد و تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله است، این بیمارستان به عنوان یکی از مراکز درمانی تخصصی و فوق تخصصی در شهر تهران به شمار می‌آید که بخش‌های مختلفی مانند زنان- زایمان، نوزادان، داخلی، آی سی یو، جراحی، اتاق عمل و بخش‌های پاراکلینیک اوژانس، رادیولوژی، ماموگرافی و ... دارد.

روانش شاد و نام نیکش بماند یادگار